سه‌شنبه، بهمن ۱۷، ۱۳۸۵

روز شنبه ساعت 4 و 6 من دو تا فیلم داشتم اول وایسادیم تو صف برای بچه های ابدی و بعد یه اتفاق خوب افتاد از کسی که سری بلیطای ساعت 4 رو داشت سری بلیطاشو خریدم بعد هم شبش سری بلیطای ساعت 9 مو فروختم انگار که یه بار سنگینی از رو دوشم برداشته شد!!
حالا فیلمای روز شنبه:
بچه های ابدی : حسابی خسته شدم از دیدن این فیلم کارگردان انگار هر تصویری گرفته بود و گذاشته بود تو فیلم الهام حمیدی که انگار نقشش این ود تو هر سکانس لباس عوض کنه و آرایششو غلیظ تر کنه شهاب حسینیم خیلی جالب نبود ولی نکته این یه پسر باحال سندروم داون بود که واقعا از هنرپیشه های حرفه ای بهتر بازی کرد! نمک فیلم بود و از کسالتش کم میکرد و فیلم تقریبا دوپاره بود از قسمتی از فیلم که پانته آ بهرام وارد میشه فیلم یه ذره جالبتر میشه پانته آ بهرام تقریبا خوب بازی کرده بود واین تیکه از فیلم همراه با مهدی میامی بهتر شده بود
بقول پرستو یه اشکال فیلما اینه که خودت از فیلما جلوتری  میدونی که بعدش چی میشه و خوب این باعث میشه فیلم دیدن کسالت بار بشه
مصائب شیرین: خدایا منو بکش که رفتم این فیلمو دیدم! افتضاح بود فکر کنین فیلم راجع به یه خانواده های ارمنی بود که جالبه هیچ کدومشون لهجه نداشتن بعد داییه که بهزاد فراهانی بود لهجه غلیظ داشت خانواده دختر این و نذر حضرت ابوالفضل کرده بودن و اسمش تو شناسنامه فاطمه بود حالا میخواست با پوریا پورسرخ که از یه خانواده متعصب بود میخواست عروسی کنه بعد با یکی تصادف میکنه و مهدی پاکدل وارد میشود ...اصلا فیلم مضخرف که تعریف کردن نداره

هیچ نظری موجود نیست: