جمعه، بهمن ۱۳، ۱۳۸۵

1.

ديروز وقتي فهميدم قبول شدم تصميم گرفتم امروز روزه بگيرم نمي دونم چرا خوشم مياد گاهي اوقات روزه بگيرم شايد بي دليل، ولي اين حس و بهم ميده که هنوز ميتونم اراده داشته باشم و قوي باشم
حالا امروز روز اول جشنواره است من ساعت 6 سينما فرهنگ خون بازيو داشتم فيلم با رقص بهرام شروع ميشه که البته خوبم ميرقصه! فيلم ماجراي باران ه که معتاده و مي خواد تا اومدن نامزدش(بهرام رادان) ترک کنه فيلم براداريش دوربين رو دست بود و تصاوير تقريبا سياه و سفيد بعضي لحظات بازيه بيتا فرهي و باران خوب در اومده بود ولي چيزي که بيشتر از همه خودشو نشون ميداد شهر چرک و کثيف تهران بود به معناي واقعي، روز اول نبايد قضاوت کرد چون هنوز فيلم ديگه اي نديديم
بليط سينه سرخ رو هم فروختم
باران و مامان باباشو حامد بهداد و پوريا پورسرخ اومده بودن
کسي بليط ساعت 4 نداره؟سينما ايران 1؟

هیچ نظری موجود نیست: