جمعه، آذر ۰۱، ۱۳۸۷

1.از عروسی دختر عموم نگفتم
خوب بود یعنی بد نبود نکته خنده دارش این بود که موقعی که برگشتیم فهمیدیم کلید یادمون رفته بیاریم
خلاصه 40 دقیقه به در کلی ور رفتیم تا باز شد رسما قندیل بستیم!

2.آهان چیزی که باعث شد امشب کلی احساس خوب و اندکی غم انگیز پیدا کنم یکی شعر های مونا برزویی ه که جدیدا شادمهر و علی لهراسبی و قبلا خیلیای دیگه خوندن هر چند که شادمهر با کلیپش گند زده
و آهنگ علی لهراسبی هم اولش یه ماندولین فوق العاده داره...

3.و از همه مهم تر اینکه امشب بعد از چند 
وقت رفتم وبلاگ امیر قادری و خوندم و کلی
 انرژی گرفتم
 دقیقا تو همین روزهایی 
که نوشته در بروژ و دیدم و
 

عاشق مونیخ هم بودم وبلاگ امیر قادری و نوشته هاشو به دلیل خیلی مهم دوست دارم اونم اینه که احساس های خودمو خیلی بهتر از خودم مینویسه چیزایی که نمی تونم قشنگ و درست بگم و خیلی خوب مینویسه
الکس ما رو که دیدین ؟!
در بروژ رو هم حتما ببینین خیلی خاصه
 و کلی جالبه اصلا نمی تونم بگم چه
 جوریه!! 

مونیخ رو هم اگه ندیدین واقعا خیلی ضرر کردین مونیخ از اون فیلمهایی بود که فضای فیلم خیلی منو گرفت و تا همین الان اون صحنه های فوق العاده اش فراموشم نمیشه 

چهارشنبه، آبان ۲۹، ۱۳۸۷

adsl

من الان مثل کسی هستم شماره چشمش 5 بوده و حالا با لیزر عمل کرده و داره بخوبی میبینه
بله ای دی اس ال وصل شد!
و من اصلا باورم نمیشه صفحه ها به این راحتی باز بشه و فایلهای سنگین( اصلا معیار وزن هم باید تغییر کنه) سه سوت دانلود بشن

فقط چون هیچ عیشی نباید کامل باشه از دیروز تا حالا موس از کار افتاده:|
نمی دونم چرا

جمعه، آبان ۲۴، ۱۳۸۷

مستند + کنسرت + فواد

روزهای شلوغی و گذروندم هفته قبل که هر روز هی دنبال لباس خریدن و این چیزا بودیم و دانشگاه و درس دادن و .. بعد هم 3 روز کلاس فشرده مستند سازی که خیلی جالب بود کلی فیلمهای باحال دیدیم و نتهای جالبی نوشتم این سه روز مثه یه جور زندگی بود از صبح تا شب مثه یه خانواده کنار هم ناهار می خوردیم و..
فیلمهای باحالی که دیدم اینا بود : نانوک اولین فیلم مستند که راجع به یک اسکیمو ساخته شده که تصاویرش واقعا باحال بود ، مستند هیتلر که اونو مثه یک خدا نشون میداد، یه مستند وحشتناک راجع به زندانی های روانی که یک قاضی(وکیل) درستش کرده بود برای اینکه نشون بده وقتی یک نفر و محکوم می کنن به این زندانها، اونا کجا میرن، یک مستند راجع یک دختر کره ای که توسط یک خانواده امریکایی به فرزندی قبول  شده بود و...
و بعد هم سه شنبه شب رفتیم کنسرت بزرگ پاپ، اول از همه که با توجه به ریخت و رفتار جمعیتی که اومده بودن ما به این نتیجه رسیدیم که بیشتر اینها یا مهمونن یا فامیل این حراستیها و مسئولای سالن، بسکه بعضی هاشون بی فرهنگ بودن سر برنامه مهران مدیری که لاینقطع عربده میکشیدن پشت سر ما ، وسطاشم میزدن رو شونه من که یعنی کوتاه تر بشینم! و کلی کارهای دیگه...
ما که شماره مون با اینکه 20 تومن داده بودیم قشنگ ردیف آخر بالکن بود تازه بغل هم، هم نبود! ما هم در یک اقدام ایرانی بازی دیدیم که پایین که خیلی جاهای 40 تومن 50 تومنیش خالیه رفتیم پایین کنار حمید مهین دوست نشستیم که خیلی آدم خوبی به نظر میرسید کم کم بقیه هم از بالا میومدن پایین.. آهان راستی یه بدبختیی کشیدیم تا جا پارک پیدا کردیم این ساختمون به این عظمت یه پارکینگ نداره کلی هم نگران بودیم نکنه برنامه شروع شده باشه که خوشبختانه فکر کنم بعد از 8 شروع شد!
اول مانی رهنما برنامه داشت که نقطه عطفش یه جوون خیلی باحال بود که هارمونیکا میزد و فکر کنم رهبر ارکسترش بود خیلی خوب بودش،
 مانی رهنما آهنگ هاش خوب بود ولی چیزی که نچسبش می کنه اکت روی صحنه شه که اصلا خوب نیست مثلا همون جوون هارمونیکایی انقد اکتش خوب بود آدمو یاد بهرام رادان  مینداخت!
بعد هم برنامه مهران مدیری بود که اول  یه عده همش بی سیم بدست با صدابردار حرف میزدن تا اینکه خودش با تیپ ثکثی! اومد روی سن ، شلوار سفید تی شرت زرد و پیراهن آبی!!  این ملت انقد عربده زدن براش که نگو تازه سر آهنگهای قردارشم به طور مبسوطی قر دادن! یعنی این ملت آب ندیدن و گرنه خیلی شناگر های خوبین ولی برنامه مهران مدیری به نظرم اصلا جالب نبود آخه اصلا گروه دارکوب به صدای مهران مدیری نمی خورد تازه همشم آهنگهای مضخرف تلویزیونیشو اجرا کرد :بیا بریم دشت و ... یه کار بدی که به نظرم تو این کنسرت انجام میدادن این بود که برای پر کردن تایم نوازنده ها شروع میکردن به هنرنمایی و تک نوازی که خیلی گل درشت بود تو برنامه مهران مدیری، انگار که می خواستن کارشونو تو چشم مردم کنن یعنی که ببینین ما چقدر حرفه اییم در کل به نظرم مهران مدیری خیلی ارزشی قائل نشده بود برای اون همه آدمی که اومده بودن 
بعد آنتراکت دادن و بعدش برنامه رضا یزدانی بود
بین انتراکت یکی از آشناهای جلویی ها اومد و گفت برنامه رضا از همه بهتره من که راستش فکرشو نمی کردم ولی واقعا برنامه رضا یزدانی خیلی خوب بود به نظرم تنها کسی بود که واقعا با انگیزه و احترام به تماشاچیها برنامه اجرا کرد چند تا ترک نوستالژیکشو اجرا کرد و بعد یه ترک به اسم کارتون که واقعا باحال بود و آخرش یه ترک به اسم خلیج فارس که اولش من یه پوزخندی زدم و گفتم اینم خلیج فارس.. ولی وقتی انقد خوب اجرا کرد که منی که دیگه عرق ملی ندارم هم کلی براش دست زدم فقط یه مسئله خیلی اذیت میکرد اونم حجم بسیار زیاد صدا بود که واقعا قلب آدم درد می گرفت بعد تازه در نظر بگیرین آهنگ راک ، بعد شما باید صاف رو صندلیت بشینی!! 
بعد هم برنامه علیرضا عصار بود که اول بابک ریاحی پور اومد رو سن و ماشالا مثه قالی کرمون!! و من لحظه شماری می کردم برای اومدن فواد حجازی به دوستم گفته بودم همه جیغ هامونو نگه داریم برای فواد آخی الهی یه خورده پیر شده بود ولی همچنان فوق فوق العاده! عاشق اجراهاشم اون لبخندهاش..
خلاصه فواد اومد روی سن و کلی ملت براش دست زدن و بعد علیرضا عصار اومد که کلی دلم برای اجراهاش تنگ شده بود اول مثه انسان، توضیح داد چرا توی این برنامه شرکت کرده و گفت این برنامه از طرف یونیسف برگزار میشه و عوایدش صرف آموزش پیشگیری از ایدز برای نوجوان ها میشه و گفت برام جای تعجبه که تو این مملکت ثروتمند انقد کودک فقیر هست که ملت کلی براش دست زدن خلاصه 4 تا آهنگ تکراری با تنظیم های فواد اجرا کرد که ملت همشو باهاش می خوندن خلاصه همینا دیگه یک سری حاشیه های دیگه هم داره که بهتره ننویسم:)
راستی عصار گفت اسفند کنسرت داره
خوش بحال اونا که تو این جور جاها مهمون میشن یه بار آرزو به دل من موند یه جا با بلیط مهمان برم!!   
 

چهارشنبه، آبان ۱۵، ۱۳۸۷


چیزای خوبی خریدم که خیلی خیلی خوشحالم اولیش یه دوربین باحال و بعد هم ای دی اس ال و
یه چند تا خرده ریزه دیگه کلا تکنولوژی کلی به آدم روحیه میده