یکشنبه، دی ۰۸، ۱۳۸۷

سالگرد آیدین نیکخواه بهرامی


دیروز سالگرد آیدین نیکخواه بهرامی بود
توی سالن بسکتبال آزادی، یه برنامه فوق العاده که  من لااقل نظیرش و ندیده بودم تو ایران که همچین یادبود هایی بگیرن
یه مقداری دیر رسیدم و صحبتهای خانواده آیدین و آقای مشحون و نشنیدم .
دم در ورودی چایی و شیرینی و یه دی وی دی از عکس ها و کلیپ آیدین گذاشته بودن ، توی سالن یه استیج زده بودن با پوستر های بزرگش و همین طور گل و شمع،
در حین مراسم عکسها و کلیپ زیبای آیدین از اسکوربرد پخش میشد همراه با موسیقی، بعد چراغ ها رو خاموش کردن و دو تیم وارد شدن تیم ملی با شماره 8 آیدین و صبا با شماره 9 آیدین،
همراه با نورپردازی هر کدوم از بازیکنها معرفی میشدن که همراه با اسم همشون اسم آیدین تکرار میشد
بعد موقعی که تیم داشت گرم می کرد تا بازی کنن لباس تیم ملی و 
بعد بازی شروع شد صمد جزء تیم ملی بود بعد از کوارتر دوباره چراغها خاموش و همراه موسیقی و نورپردازی همه بازیکنا از کنار تصویر آیدین شمع برداشتن و اومدن وسط  زمین،
یکی از آهنگ های حامی پخش شد و بعد دیدیم خودش اومد وسط حلقه بازیکنا و آهنگ بعدیشو خوند و تقدیمش کرد به آیدین و در آخر هم یه لباس آیدین و از صمد به عنوان تشکر گرفت،
دوباره دو تیم شروع به بازی کردن و این بار صمد عضو تیم صبا بود
و در آخر گروهی از اقوام آیدین یه قطعه موسیقی بسیار زیبا اجرا کردن به اسم نادعلی، و در پایان مراسم هم دوباره کلیپ اصلی آیدین و پخش کردن که واقعا غم انگیز بود بخصوص اونجا که خسرو شکیبایی برای آیدین شمع روشن کرده بود...
برنامه فوق العاده ای بود که هم به کسانی که اومده بودن نهایت احترام و گذاشتن هم امیدوارم برای خانواده اش خوب بوده باشه
چند تا فیلم کوتاه هم گرفتم  حیف که انقد سرعت اینترنت کمه که نمی تونم  بزارم  

یکشنبه، آذر ۲۴، ۱۳۸۷

رفتیم کنسرت محسن یگانه
فکر می کردم خیلی حالم بد شه ولی نشد
حراست ارشاد تمام سعیشو برای زهر کردن این کنسرت به تماشاچیان انجام داد با روشن نگه داشتن چراغها
این پلیسها الهی بمیرن که راه به راه آدمو جریمه میکنن کیه که بده
این چهارشنبه که بیاد یک ساله که نیستی 
اینم آهنگی که پارسال این موقعها خیلی گوش میکردم 
ولی الان اصلا نمی تونم

سه‌شنبه، آذر ۱۹، ۱۳۸۷

راستش امروز انقدر روز اعصاب خوردکنی بود که ترجیح میدم خیلی راجع بهش نگم چون تکرارشم عصبیم میکنه
ماجرا اینه که دو تا کوچه پایین تر از خونه ما سفارت مصر هستش یکی دو روزی بود که تو کوچه پر پلیس میشد و یه سری لباس شخصی تابلو هم در رفت و آمد بودن تا اینکه دیگه امروز دوشنبه که به خاطر روز عرفه و مراسم توی امامزاده صالح میدون قدس و بسته بودن و شریعتی داشت می ترکید ، ظاهرا یه عده هم رفته بودن جلوی سفارت تجمع کرده بودن و فکر کنم دو برابر اینا نیروی ضد شورش پیاده کرده بودن و کل کوچه که ورودی کلی خونه هست و بسته بودن
یعنی ترافیکی درست کرده بودن که بیا و ببین من که کس خاصی و جلوی سفارت ندیدم و اصولا نمیدونم بسیجی ها چرا باید روز عرفه و ول کنن برن جلوی سفارت مصر و نیروی ضد شورش هم صاف صاف وایسن اونجا و هیچ کاری انجام ندن  ولی واقعا روز بسیار وحشتناکی برای ما درست کردن و...
ولش کن ادامه ندم بهتره