پنجشنبه، تیر ۳۱، ۱۳۸۹

چی می تونم راجع به فیلم agora بگم
غیر از اینکه توی تمام تاریخ، بنیادگرایی مذهبی صدای آدمای آزادیخواه و خفه کرده
یادم نمیاد فیلمهای خارجی اشکمو در آورده باشن ولی این فیلم و مقایسه هایی که با الان می کردی اشک آدمو در میاورد
یک سال اخیر انگار آستانه تحملمونو پایین آورده
می تونیم با هر آدم تحت ظلمی در تمام طول تاریخ همذات پنداری کنیم

شنبه، خرداد ۰۱، ۱۳۸۹

نوستالژی

این روزا وقتی تو خیابونا میرم همش یاد پارسال میوفتم
اشک تو چشمام جمع میشه وقتی یادش میوفتم وقتی هوا مثه شبای انتخابات پارسال میشه که یه بوی خاصی داشت
چقدر پرامید بودیم
امروزم وقتی داشتم از تمایش یک دقیقه سکوت یر می گشتم بازم همون حس ها و خاطره ها تو ذهنم تداعی میشد
آخرین بار که رفته بودم تالار کوچک مولوی نمایش خواب های خاموشی بود که اون هم راجع یه سالهای تلخ بچگیمون توی دهه 60 بود
دیروز بلیط گرفتم ولی ورودی توحید رد کردم و دیر به نمایش رسیدم این شد که امروز دوباره رفتم
نمایش جالبیه و تلخ
و پر از دیالوگ های جالب و بازی های خوب
فقط کاش مردم با خودشون دستمال ببرن! ‏
زمان داره به سرعت برق و باد می گذره و من همش احساس می کنم عقب موندم
کاش انقد امتحانام طولانی نبود
کاش قبل از جام جهانی تموم میشد

جمعه، اردیبهشت ۱۷، ۱۳۸۹

جمعه، اردیبهشت ۰۳، ۱۳۸۹

آنتی فمنیسم

یکی دو هقته ای هست روی برد بسیج دانشجویی دانشگاه چند تا پوستر برای مقابله با فمنیسم! نصب کردن

اون روز اول که من داشتم از عصبانیت می مردم ولی رفتم اول به چند تا از بچه ها گفتم چون معمولا اکثرشون توجهی به برد ها ندارن

بعد به یکی از مسئولای دانشگاه گفتم: شما این پوسترا رو دیدن؟ لااقل تو این دانشگاه که 90% اش رو زنها اداره می کنن اینو نمی زدن ، ابراز تاسف کرد ولی بعدش گفت ببین اینا بسیجین بهتره کاری بهشون نداشته باشی:|

یکی دو روز بعد به معاونت دانشگاه گفتم :گفت واقعا عجیبه من حتما بهشون تذکر می دم خودتم بهشون بگو ، گفتم آخه می گن اینا بسیجین کاری بهشون نداشته باش گفت نه اینا هم دانشجو هستن برو باهاشون حرف بزن.

دو روز پیش هم استاد اندیشه به بهانه تولد حضرت زینب یه نیم ساعتی برای ما از مدیریت و نقش ایشون در جامعه و روشنگری هاشون در مورد عاشورا... صحبت کرد، آخرش بهش گفتم شما این پوسترها رو دیدن؟ گفت نه ، گفتم اونطور که اینا می گن همه زنها باید خونه نشین بشن و از شوهر و بچه شون نگه داری کنن اگه اینطوری باید باشه که پس حضرت زینب هم باید توی خونه میشسته و به خونه زندگیش می رسیده ، یه لبخند زورکی زد و رد شد...

تو این فاصله دو تا از پوسترها پاره شدن که از تو برد درشون آوردن

یکیش که خیلی توهین آمیز بود کاش لااقل این موسسه خیبر یه سرچ تو اینترنت کرده بود قیافه فمنیستها و افکارشونو خونده بود بعد اون کارتون بیخود و درست کرده بود...
خلاصه دیروز بالاخره تونستم ازشون عکس بگیرم

1.jpg2.jpg3.jpg4.jpg

پی نوشت: برای یکی از عکسها مجبور شدم با فلاش عکس بگیرم چون بدون فلاش نوشته ها خونده نمی شد.
پی نوشت 2 : ظاهرا اکثر سایت های آپلود عکس فیلتر شدن ، عکسها بدون فیلتر:

شنبه، اسفند ۲۹، ۱۳۸۸

0/0/89

می دونی حتی نمی تونم تو فیس بوک برای دوستام مسیج بفرستم
بی بی سی رو هم قطع کردن
از صدای مجری های لوس تلویزیون لجم می گیره
دلم می خواد بعد از سال تحویل برم دم زندان
چقدر حس های منفی دارم

شنبه، اسفند ۲۲، ۱۳۸۸

فیلم بینی

امروز دو تا فیلم دیدم
hurt locker و brothers
هر دو در مذمت جنگ
brothers البته جیک جیلنهال داره ! فیلم بدی نیست موضوع خوبی داره ولی یه مقدار سردستی کار شده
و یه بچه کوچک تو فیلم هست که به همه فیلم می ارزه
فیلم چند تا هنرپیشه ایرانی هم داره که همگی نقش افراد طالبان! رو بازی می کنن













hurt locker هم که فیلم برنده اسکاره
نمی شه گفت شاهکاره ولی فیلم خوبیه فیلم جزییاته بیشتر تا داستان و روایت
وقتی داشتم می دیدمش همش یاد فیلم بدرود بغداد میوفتادم و مقایسه می کردم
بدرود بغداد فیلم خوش ساختیه تقریبا شاید مشابه شو تو سینما ایران ندیده باشیم فقط فکر می کنم ریتم فیلم ، به فیلم ضربه زده یه جاهایی خسته کننده میشه
هنرپیشه هرت لاکر خیلی زیاد منو یاد مزدک میر عابدینی بازیگر فیلم بدرود بغداد مینداخت















همش از خودم می پرسم چه چیزی باعث میشه فیلمی مثه هرت لاکر این همه اسکار دریافت می کنه و فیلم مثه بدرود بغداد حتی به مسابقه سینمای ایران هم راه پیدا نمی کنه
منظورم هم عوامل بیرونیه هم خود این دو فیلم

جمعه، اسفند ۲۱، ۱۳۸۸

وقتی نمی تونم برم تو توییترم چیکار کنم؟
دلم براش تنگ شده
میکرو بلاگینگ یه چیز دیگه است

1.با اینکه نزدیک عیده ولی هوا چه غمگینه
2.اغراق نمی کنم اگه بگم هر لحظه منتظر رلرله ام ، یه وقتی میشیم مبدا تاریخ - یعنی می گن دو سال بعد از زلزله تهران ...
3.یه آهنگ دارم گوش می کنم که خیلی انرژی های منفی مو داره تخلیه می کنه بخصوص باعث میشه صدای این مردکی که داره تو تلویزیون حرف می زنه و مادربزرگم صداشو زیاد کرده نشنوم
4. یه غم بزرگی دارم که نگو
برای بار دوم هاردم خراب شد بدونین که حتما برای ماردهای مکستور و سی گیت باید فریم ورک نصب کرد وگرنه یه روز چشم باز می کنین میبینین سیستم ، هارد و نمی شناسه و بدانید که از آن لحظه بدبخت شده اید بخصوص اگه مثه من  500 گیگ هارد پر داشته باشین ، بر گردوندنشون وقت و پول زیادی می بره بالای 200 - 300 تومن
فعلن که رفتم یه هارد 160 گرفتم کامپیوتر و راه انداختم ولی غم بزرگی دارم
توش پر فیلم و عکس بود
5. عاشق فستیوالهای موسیقی ام از جمله سن رمو،  ولی وای به حال دنیا که بزرگترین مراکز مد و سلیقه اش از ایتالیا میاد ، من که رسما نا امید شدم ازشون، با این انتخاب بهترین آهنگ سال ، همچنین اضافه کنم برنده مسابقه امسال گرانده فرتلو ( بیگ برادر ایتالیا) که واقعا مضخرف(می دونم اشتباهه ولی به نظرم اینطوری قشنگتره!) و بیخود بود
6. وقتی دیر به دیر وبلاگ می نویسی یه سری از مشکلات بوجود اومده بعد طی دوران سختی شون دیگه تقریبا حل شدن
از جمله مشکلات درسی ، واحد هایی که باید بر می داشتم و یه ماهی فکر و ذهنم و درگیر کرده بود...
گاهی اوقات وقتی به عقب بر می گردم میبینم من هیچ وقت ( کمی اغراق!) مثه آدم راحت و آسون به چیزی نرسیدم همیشه اولش باید زجر بکشم بعد بهش برسم
7.یه کفش ریبوک دارم که خیلی دوسش دارم ولی شده آینه دقم ، حراج بود  75 تومن خریدمش با اینکه می دونستم سایزش 42.5 و برای من دو سایز بزرگه ولی فکر کردم با کفی درست میشه! که نشد حالا هر کاری می کنم هیچ کی و پیدا نمی کنم لااقل ازم بخردش کمتر دلم بسوزه
8. دلم سفر می خواد جاهای قشنگ ولی حیف که تو این مملکت هم مسافرت رفتن گرونه هم دردسرهای خودشو داره  

سه‌شنبه، اسفند ۱۸، ۱۳۸۸

8 مارس امسال چقدر سخت گذشت
فکر کردن به تمام گروه های فمنیستی ای که داشتیم و شاید الان دیگه نمی تونن کار کنن
فکر کردن به سالهای گذشته که حداقل می تونستیم اعتراض کنیم می تونستیم دور هم جمع شیم
امسال عجب سالی بود
همه چی کن فیکون شد
بیشتر از همه چی امسال به زنهایی فکر کردم که زندگیشون در راه آزادی گذشت شایدم از بین رفت
توی زندانها
سختیهای یک زن زندانی بی شماره
یاد تمام دوستام می افتم وقتی از مشکلاتشون توی زندان می گفتن
بقول یکی از دوستان پارسال خیلی امیدوار بودیم که سال بعد سال خیلی بهتری داشته باشیم
ولی نشد
امیدوارم حکایتمون نشه سال به سال دریغ از پارسال

جمعه، دی ۱۸، ۱۳۸۸