یکشنبه، خرداد ۲۸، ۱۳۸۵

زنده باش

خوب اصلا راجع به تیم ملی حرف نزنم بهتره دیگه از فحش و فضیحت هم کاری ساخته نیست

امروز شنبه بود 27 خرداد برای من روز خاصی بود چشمام برق میزنه!
شاید زیادی ندید بدیدم ولی خوب همیشه اولینها یادم میمونه حالا این که واقعا اولی نبود ولی یه جوری خوشحالم
نمی دونم اسم این حس چیه مثه بچه ای شدم که جاشو خیس کرده و لبخند شیطنت آمیزی میزنه!!!!

۱ نظر:

Amirferrari گفت...

كاش اين همه تلخي توي اين همه زيبايي نبود
+
در ضمن من نتونستم بفهمم بچه اي كه جاشو خيس كرده چطوري لبخند ميزنه
+
ها ... گفتي نفهمم