دوشنبه، بهمن ۰۲، ۱۳۸۵

فردا امتحان دارم هنوز يه عالمه از کتابه مونده بعد ديدين که اين وسط آدم ياد کلي مطلب و فکر و کاراي ديگه ميوفته ياد احسان بخير اون وقتا چقد ماجراهاي قبل از امتحاناشو مي نوشت با بچه ها قرار گذاشتم بريم تاتر عشقه 5شنبه هم ميرم بليط جشنواره بگيرم واي که چقد دلم براي جشنواره تنگ شده فقط اگه امتحان فردا رو پاس شم کلي از مشکلاتم حله
تاسوعا عاشورا چقد زود اومد هر سال تاسوعا عاشورا يه سيکل تکراري نوستالژي بازي واسه منه فقط نگران اون مادريم که 2 پسرشو که هميشه بيشتر کاراي تکيه رو ميکردن امسال تو تصادف از دست داد جاي خالي آدما رو ديدن خيلي سخته
 خوب همه اينا رو که گفتم، اگه زنده باشم اتفاق ميوفته!

هیچ نظری موجود نیست: