چهارشنبه، آبان ۰۲، ۱۳۸۶

sad time

الان حسابی غمگینم بغض گلومو گرفته نمی دونم چرا همش اینطوری میشه دیشب ساعت 10 اومدم برم بنزین بزنم توی کوچه مون یه مردکی همچین سر پیچ گاز داد اومد بالا که آینه بغل من و کامل بست و مالید به عقب ماشین در حالیکه من استپ کامل بودم ... بعد از رفتار وحشی مردک که بگذریم و حرف هایی که بهم زد پلیس اومد و خوب منم گفته بودم میرم بنزین میزنم مدارک نبرده بودم تا رفتم از خونمون مدارکمو آوردم دیدم گفت خوب بیمه هاتو رد و بدل کنین و گواهینامه ات و بده و د برو که رفتن بعد میگم خوب چرا شما گواهینامه ات و نمیدی میگه آخه تو رو مقصر شناختن!!! فکر کن من نمی دونم واقعا به استناد چه قانونی منو مقصر اعلام کرد حالا این وسط هزار تا مشکل دارم بیمه به نام خودم نیست اون مرتیکه بل گرفته و میخواد یه برگ از بیمه و بکنه خودمم 50 تومن ماشینم خسارت دیده یکی به من بگه غیر بغض و گریه چیکار کنم!
جدی آشنا تو راهنمایی رانندگی ندارین؟
اینم از ماشین داری ما لعنتی

دارم کتاب هزار خورشید تابان و میخونم
یه سئوال چرا مهدی غبرایی معروفه؟ چرا سمیه گنجی که مترجم به نظر من خیلی خوبیه ناشرش انقد کتاب و با کیفیت افتضاح و طراحی جلد بد داده بازار و اینا میدونین چقدر تاثیر داره توی فروش؟

هیچ نظری موجود نیست: