چهارشنبه، آبان ۱۳، ۱۳۸۸

بارون

مدتها بود ، نمی دونم چند وقت ، چند سال، این صدا رو دیگه نمی شنیدم
الان که تو سکوت نیمه شب پای کامپیوتر نشستم صداش داره میاد و چه حس خوبی به من میده
صدای رودخونه صدای هوهوی جریان آب

مدتهای خیلی زیادی بود که دیگه ستاره ای تو آسمون نمیدیدیم نهایتا یه سیاره زهره رو می تونستی ببینی
ولی امشب بعد اون بارون سیل آسا آسمون صاف و پر از ستاره شده

تازه تهرون داره خوشگلیاشو نشون میده برگهای درختا خیلی خوشگل شدن بیچاره ها تازه از شر یه عالمه خاک و خل خلاص شدن
بارون حال هممونو خوب کرده

من راجع به بارون و کلا هوای خوب آدم خرافیم البته از نظر خودم خرافات نیست! ولی آخه شما ببینین یه هفته حسابی بارون اومده ولی درست الان دم دمای صبح آسمون صافه صافه
خودشو آماده کرده برای یه روز خاص
حتی خدا هم طرف ماست:-)

دوشنبه، آبان ۱۱، ۱۳۸۸

اون آدم رفت خونه دوستش حس خوبی نداشت انگار که بی خانمان باشه...
ماجرا در سکوت هنوز ادامه داره و سرنوشت نامعلومی هم احتمالا داره
از فکر کردن مدام به این مسئله اعصابش خورد میشه

امروز استادمون نیومد ولی تولد یکی دیگه از استادامون بود و رفتیم سر کلاس اونا باحال بود بعد هم تو این هوای باحال رفتیم پارک جمشیدیه چقد اکسیژن داشت!
راستی استادمون گفت جمعه دیگه توی رادیو گفتگو ساعت 10:30 شب در مورد فیلم صداها صحبت می کنن توی برنامه فرزاد حسنی
به نظر من که اصلا فیلم خوبی نبود نهایتن باید ازش دوتا فیلم کوتاه در میاوردن نمی دونم چرا انقد بعضی کارگردانهای ما که البته کلی هم ادعای کارگردانی دارن نسبت به مسائل فنی کار بی توجهن


وقتی دیشب زیرنویس تلویزیون دیدم مسعود رسام فوت کرده شوکه شدم کسایی می میرن که اصلا انتظارشو نداشتی
بیاد چاق و لاغر و کلی برنامه های باحال که توی بچگیمون برامون ساختین