آخرين قدمهاي يک محکوم به مرگ
about me,myself...
پنجشنبه، دی ۲۸، ۱۳۸۵
نمیدونم چرا چند شبه همش خواب میبینم تو استادیوم هستم؟؟!! بعد تو استادیوم پر زن و دختره همش به دوستام میگم میبینین اینا رو راحت راه دادن بعد هی میگن ورود زنها ممنوعه!! تا 8 مارس من باید انقد تلاش کنم تا زنها بتونن برن استادیوم
به خودم قول دادم!
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر
پیام جدیدتر
پیام قدیمی تر
صفحهٔ اصلی
اشتراک در:
نظرات پیام (Atom)
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر