زندگی بیخودی دارم پر از وقت تلف کنیه. انقد هوا گرمه همش بی حالم مشالا فقر و فلاکت هم اجازه خرید کولر بهمون نمیده! اینه که یه لحظه که بیرون میرم میام دیگه جونی تو تنم نمی مونه انقد آب میخورم که بی حال میشم زندگی روزمره ام تو این خلاصه میشه که صبح های روزهای زوج میرم آموزشگاه درس میدم روزای فرد خونه یکی از شاگردام که البته دو تا خواهرن چیز جالب اینه که مدیرموزشگاه بهم گفته از تابستون دوره پودمانی هم درس بدم مثه اینکه تا حالا الاغی مثه من ندیده با ساعتی800 - 900 تومن انقد نفس بزنه! یه وقتا که انقد معده ام می سوزه که نگو...
دلم مسافرت می خواد فک کنم اینجا که الان 4 ساله شده(تاریخ دقیق تولد بچه ام مو نمیدونم آرشیو اولیه ام پاک شده!) هر سالش تو تابستون از این حرفا زدم خوشم میاد یه ذهن خلاقیم دارم هیچ وقتم ناامید نمیشه همش در حال برنامه ریزی برای آینده اس.
الان برنامه ریزیش خلاصه میشه به ادامه دوستی با همون پست قبلی که البته ماجرای اون یاروی که خودش 50% راضیه مونده 50% بقیه!!
انقد کار دارم انقد دوست دارم کارامو انجام بدم ولی همش وقت کم میارم، کندم تو زندگی، یه دلیلش اعتیاد به اینترنته که مشالا تو ایران انقد سرعتش بالای که حد نداره یه ایمیل چک کردن ساده 1.30 ساعت وقتمو میگیره...
دیگه اینکه میخوام کنکور شرکت کنم ولی لای کتابا رو باز نکردم واقعا مشالا!!یه عالمه کتاب نخونده و مجله نخونده دارم این شماره مجله فیلم هم با لوچیا مصاحبه کرده و لوچیا ازم خواسته واسش بفرستم یه چیز جالب دیروز دیدم اونم اینه که اون
متولد 1938 ه من 1983 دوستیه جالبی نه؟!
راستی راستی اگه کسیو میشناسین که میخواد زمین بخره تو شمال جون من بهش بگین بیاد زمینای ما رو بخره 2 تا زمین 360 متریه بین آمل و محمودآباد خدا خیرتون بده
فوریه ها....
۱ نظر:
صابخونه من اومدم بازدید پس بدم. می بینم که خیلی عشق فوتبالی. خودتم بازی می کنی؟
ارسال یک نظر