سه‌شنبه، مهر ۰۲، ۱۳۸۷

خوب دانشگاهم به سلامتی و میمنت باز شده و از شنبه رفتیم سر کلاس فعلا که خوب بوده 20 واحد برداشتم طبق معمول البته بگم که معمولا انتخاب واحد مضخرفی داریم ما
 ولی خوب با شروع ترم یه خورده فراموش میشه
ماه رمضون هم کم کم داره به آخراش میرسه امسال شب احیاء هم حس و حال درست حسابی پیدا نکردم 
به نظرم آدم باید تو وبلاگش ریزه کاری ها و جزییات زندگیشو بنویسه چون اتفاقات بزرگ که فراموش نمی شن این جزییاته که فراموش میشه 
برای همین می نوسم که دیروز یک شنبه وقتی کلاسمون تشکیل نشد کلی با بچه ها نشستیم و خندیدیم راجع به یکی از دخترا و یکی از استادا که فقط از دختر خوشگلا خوشش میاد و ماجراهایی که با این استاده داریم...

هیچ نظری موجود نیست: