یکشنبه، بهمن ۰۷، ۱۳۸۶

حواشی پیش خرید بلیط جشنواره فیلم فجر

از مراسم و آیین !! پیش خرید بلیطهای جشنواره هیچی نگم واقعا بهتره بلبشویی بود امسال که نگو تازه با دوستام میگفتیم امسال سرده کسی نمی آد ولی به اصرار یکی از دوستام ساعت 12 شب رفتیم ببینیم چه خبره جمعیتی بود که نگو خلاصه ما اسممونو نوشتیمو برگشتیم و دوباره ساعت 3 و خورده ای رفتیم
چی بگم براتون دعوا و اندکی کتک کاری و فحش و... دلیل اصلیشم این بود که پسرایی که اسم مینویسن چون میدونن تعداد دخترا کمتره و زودتر میرن تو حدود 30 نفر اسمای دوستاشونو نوشته بودن از اون طرفم یه سری مثه سالهای گذشته از ساعت 4 تو اون سرما تو صف وایساده بودن نتیجه دعوا و بحث زیادی بود که میکردن منم که از دعوا و اینا میترسم! از تو صف اومدم بیرون اون وسط شال گردنمم گم شد که البته بعد پیداش کردم ولی نمی دونم واقعا کار خدا بود که یکی از دخترایی که از شب باهم آشنا شده بودیم و اول صف بود گفت که ما از دیشب با هم بودیم من که جرات گفتنشو نداشتم در مقابل اون چند تا دختر بزن بهادر واقعا وحشی!
خلاصه من نفر سوم صف شدم و به عنوان دومین نفر بلیطامو گرفتم هر چند که اصلا بهم خوش نگذشت چون یک سری بلیط میدادن و من نتونستم برای دوستم که تو صف وایساده بود ولی امتحان داشت و زود رفت بلیط بگیرم جالبتر اینکه حتما همراه با بلیطهای مسابقه ایران باید یه سری هم بخش بین الملل میگرفتی که واقعا مسخره بود حالا تمام اینا رو موقعی که میرسی بالا و کاغذ تو میخوان تایید کنن و کارت دانشجوییت ببینن میگن انقدم رفتار اون مرده که کارتها رو چک میکنه بد بود هی میگفت اینا همون دانشجوهان که پدر استادا رو در می آرن اینا همونان که درس نمی خونن میگن استاد نمره نداد(همش یاد این پست امیر می افتادم) حالا من که نفر سوم بودم وای به حال نفرات آخر رفتار این آدم دانشجوی هر رشته ای باشی باهات فرق میکنه اون موقع که دانشجوی مکانیک بودم و رفته بودم بلیط جشنواره بگیرم خیلی مودب و مهربون گفت بفرمایید خانوم مهندس اینم تایید کاغذتون بعد پارسال که دانشجوی ایتالیایی بودم گفت (با یه حالت خیلی بد تمسخر آمیز) درس پارلاره ایتالیانو میخونی.. حالا هی بیان تو این مملکت تشویق کنین بچه که همش نباید مهندس و دکتر بشه این نمونه رفتار یه مسئول
تازه دم در سینما یه رفتارای بدی با پسرا میکردن که نگو هی می گفتن کارتاتون تقلبیه و یکی و گذاشته بودن دم در از مسئولای حراست که کارتها و چک میکرد یکی در میون میگفت کارتا تقلبیه! و هل میداد طرف و بیرون بعد استدلال و تو رو خدا : کارتت کپیه یه ورقه آوردی می گی کارته؟ نمی دونم کارتهای دانشگاه آزاد و دیدین یا نه یه تیکه ورقه که هر کی دلش خواست میره میده پرسش میکنن این پسر بدبختم نرفته بوده حالا طرف انقد اطلاعات نداشت که کارتها دانشگاه آزاد چه جوریه
خلاصه که این ماجرای جذاب با جریمه بنده در میدون هفت تیر کم کم به پایان رسید و ساعت 10 رسیدم دانشگاه که ساعت 10 : 30 امتحانمو بدم
حالا یه کشفی کردم که کلی خودم خندم گرفت هر سال بخش فیلمهای ایرانی 2 قسمت بود که ما معمولا دو قسمت و بلیطاشو می گرفتیم امسال کرده بودنش 4 بخش، هم برای پول بیشتر گرفتن هم اینکه چون می خوان
از17 بهمن مسابقه سینمای ایران و شروع کنن تو هر قسمت 6 تا فیلم باشه که برسه، همون طورم که گفتم مجبور بودیم یه بخش
بین الملل و دو بخش سینمای ایران از مجموع چهار بخش و انتخاب کنیم حالا فکر کنم اپراتوره اشتباه کرده به جای سانس پنجم سینمای بین الملل که ساعت 10 شب 12 تا 16 بهمن بوده به من ساعت 10 شب بخش سینمای ایران از 17 تا 22 بهمن و داده!!! این دیگه از معجزات بود:)
راستی من اونجا موقعی که تو صف و در حال فریز شدن بودیم هی میگفتم یه چند تا عکس و ویدئو از این جمعیت بگیرم بزارم رو وبلاگم واقعا شانس آوردم اینکارو نکردم از یه دختر و پسر بیچاره اون حراستیه دم در مبایلاشونو که داشتن فیلم میگرفتن گرفت و کلی در حال دعوا کردن بودن هر چیم میگفتن موبایلامونو پس بده با غلدری می گفت نمی دم میریم کلانتری صورت جلسه میشه بعد و خلاصه دردسری براشون درست کرد...
پ.ن: خوب شد نمی خواستم چیزی بگم:)

هیچ نظری موجود نیست: