انقد حال میکنم با این وبلاگایی که هی مینویسن نبودم سفر بودم بازم نیستم باید برم مسافرت یا اصلا به خاطر مسافرت وبلاگشون آپ نمی کنن من که اگه مثه قدیما بهمون انشاء چگونه عید خودتان را گذراندین بدن هیچی ندارم بگم یعنی غیر 4 تا فیلمی که دیدم هیچی به هیچی بیرونم نرفتم ببینم این خلوتی که میگفتن چه شکلی بود مشالا فامیلمون که نذر دارن کلا بطور تمام کمال حتما بیان خونه ما هفته دومم که گوش درد پدرمو درآورد چقد سخته برگشتن به زندگی عادی ...
فیلمایی که دیدم اینا بود:
bad educated , match point , amadeus , munich , davinci code , tempo , before sunset , sea inside , babel , departed , volver ...
دیگه یادم نمیاد چیا ،نمیتونم بگم فیلمای بدی بودن همشون قابل دیدن بودن مچ پوینت و دوست داشتم قصه اش شاید یه فیلم فارسی ساده بود ولی نکته های جالبی بهش اضافه کرده بود قشنگترینش اونجاس که اول فیلم میگه ترجیح میدم بجای آدم خوب بودن آدم خوش شانسی باشم آخر فیلم میفهمیم چقد حرفش درست دراومده بحث هاش با نامزدش راجع به شانس هم جالب بود قیافه خود کریس هم جالب بود عین فوتو مدلها بود بعد دیدم مدل ورساچه بوده!
بی فور سانست(!) هم خیلی خوب بود بازیهای به شدت واقعی رفتارهای اولیه شون بی نهایت آشنا بود و حرفهای خیلی جالبی میزدن
راجع به مونیخ هم که نوشته بودم من از اون تیکه هایی که اریک بانا میترسید و همش توهم اینو داشت که میخوان بکشنشم خیلی خوشم میومد نصفه شب وقتی فیلم تموم شد رفتم پایین یه چیزی بخورم همش پشت سرمو نگاه میکردم و فکر میکردم یکی تو آشپزخونه اس این برای من که اصلا نمی ترسم از این چیزا یعنی خیلی! فیلم روم اثر گذاشته بود نمی دونم بقیه هم اینطورین یا نه من وقتی مثلا 2 ساعت یه فیلم انگلیسی زبون میبینم بعدش همش میخوام انگلیسی حرف بزنم بخصوص چون زیاد حوصله حرف زدن تو خونه رو ندارم..
۲ نظر:
من عاشق مچ پوینت شدم. یکی از زیباترین و استرس زا ترین فیلمایی بود که تو زندگیم دیدم. تا دو روز اعصابم خورد بود بعد از دیدنش. امیدوارم گوشت بهتر شده باشه. راستی تا دو سه هفته بعد دارم میام ایران، چیزی از ایتالیا نمیخوای؟
باز خوبه تو کلی فیلم دیدی...من که وقت فیلم دین هم پیدا نکردم...راستی آبجی یک سالی هست که به ما سر نمی زنی...قهری؟
ارسال یک نظر